ژانویه سال گذشته (٢٠١٦)، «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری منتخب آمریکا، گفت اپل را مجبور میکنیم همه کامپیوترها و محصولاتش را به جای کشورهای دیگر، در آمریکا تولید کند! ترامپ، نه در دوران کاندیداتوری و نه پس از انتخابش، در ارتباط با علم، فناوری و نوآوری اظهارنظر زیادی نکرده بود، اما این یکی از عجیبترین اظهاراتش بود. تحلیلهای زیادی در ارتباط با این جمله شکل گرفت که اغلب آنها بر این نظر همصدا بودند که چنین چیزی به دلایل مختلفی (هزینه بیشتر نیروی کار، نبود برخی مواد اولیه در آمریکا و…) امکانپذیر نخواهد بود. حدود یک ماه بعد، حادثهای در آمریکا پیش آمد. در یکی از شهرهای آن جنایتهایی اتفاق افتاد و قاتل از یکی از گوشیهای شرکت اپل استفاده کرده بود. ترامپ گفت اپل باید به افبیآی کمک کند تا گوشی فرد قاتل هک شود و بتوانیم از اطلاعات آن استفاده کنیم. اگر اپل همکاری نکند باید این شرکت را تحریم کنیم! (این در حالی بود که اپل از این کار سر باز زد، چراکه آن را ورود به حریم شخصی مشتریان خود میدانست.) چند ماه بعد در ماه ژوئن، ترامپ چین را به فعالیتهای غیرقانونی در حوزه فناوریها و برندهای آمریکایی متهم و تهدید کرد اگر به اینگونه رفتارهایش ادامه دهد، از اهرم تعرفه واردات از چین استفاده خواهد کرد و این بهاین مفهوم است که قیمت کالاهای وارداتی از آن بسیار بیشتر از قیمت فعلیاش خواهد شد! گوگل هم از اظهارنظرهای تند «ترامپ» در امان نبوده است. وی اواخر ماه سپتامبر، شرکت گوگل را متهم کرد که اخبار بد، در ارتباط با «هیلاری کلینتون»، را فیلتر کرده و باعث شده در نظرسنجیها، امتیاز «ترامپ» کم شود! اینترنت و امنیت سایبری نیز از دغدغههای ترامپ است و نظر متفاوتی نسبت به دموکراتها در اینباره دارد. او معتقد است افراد زیادی را به دلیل اینترنت از دست میدهیم؛ چراکه داعش از طریق اینترنتی که خودمان ساختهایم، ما را دچار خطر و مشکل میکند. بچهها و جوانهای ما از طریق اینترنت، در خطر سوءاستفاده داعش و گروههای تروریستی هستند. او گفته ما با «بیل گیتس» و افرادی شبیه او صحبت میکنیم تا بخشهایی از اینترنت را محدود کنیم. درحالیکه راهکار پیشنهادی دموکراتها این بود: جلوی استفاده تروریستها را از راههای ارتباطی کدگذاریشده، بگیریم و نیازی نیست بخشهایی از اینترنت را بر کاربران ببندیم. در ارتباط با فعالیتهای پزشکی، «ترامپ» در سال ٢٠١٤ اظهارنظر جالبی کرد: او معتقد است بچههای سالم دکتر میروند و واکسنهای زیادی دریافت میکنند؛ واکسنهایی که نهتنها فایدهای ندارد بلکه باعث میشود به بیماری اُتیسم دچار شوند. در مورد این مقوله بحثهای مختلفی شده است، اما غالب دانشمندان بر این باورند که نباید رابطهای میان بیماری اُتیسم و واکسنها باشد. حوزه انرژی و محیطزیست نیز از مباحثی است که «ترامپ» نظرات متفاوتی درباره آن دارد. او معتقد است بحث گرمشدن زمین اولویت آمریکا نیست و نیازی به پایبندی به توافق پاریس و استفاده نکردن از زغالسنگ وجود ندارد و نهایتا آنها باید روی فناوریهای جذب کربندیاکسید کار کنند. در ارتباط با انرژی تولیدشده از باد مسئلهای هست و آن کشته شدن برخی پرندگان بر اثر برخورد با توربینهای بادی است. «ترامپ» میگوید، برخلاف «اوباما»، با این موضوع برخورد خواهد کرد و بدون استثنا جریمه سنگینی برای این پدیده تعیین میکند. این در حالی است که اگر پرندهای به دلیل صنایعی (تولید نفت، گاز، برق و…) در آمریکا از بین برود، آن شرکت یا سازمان موظف است جریمه سنگینی بپردازد و این پرداخت در دولت «اوباما»، برای تولید انرژی از طریق باد، برداشته شده بود. همچنین یارانههایی که دولت «اوباما» برای تولید انرژی از خورشید و باد در نظر گرفته بود، در دولت «ترامپ» برداشته خواهد شد؛ چراکه به باور «ترامپ»، این شرکتها یا سازمانها باید رقابت یکسانی با دیگر صنایع تولید برق (نیروگاههای حرارتی گازی، زغالسنگ و…) داشته باشند. «ترامپ» چند هفته مانده به شروع سال جدید میلادی (٢٠١٧)، در جلسهای با رهبران تکنولوژی و نوآوری آمریکا (مدیران ارشد شرکتهای گوگل، آمازون، فیسبوک و…) ملاقاتی انجام داد که شرکتکنندگانش، آن را بینتیجه یا حتی ناامیدکننده خواندند. گرچه سیاستهای «ترامپ» در ارتباط با علم و فناوری به طور دقیق و صریح تبیین نشده، اما همین اظهارنظرهای ایشان در مجامع مختلف بسیار قابلتأمل است.
٢ سناریوی تحولات آینده تا سال ٢١٠٠
سال ٢٠١٣ شرکت «شل»، که یکی از پیشروهای تدوین سناریوهای آینده در دنیاست،
برای تحولات آینده تا سال ٢١٠٠ (حدود ٨٥ سال بعد) دو سناریو منتشر کرد. یکی
از این دو سناریو، «اقیانوسها» و دیگری «کوهها» نام گرفت. پیشران اصلی
در شکلدهی این دو سناریو، نحوه توزیع قدرت در آینده است؛ اینکه قدرت در
دست چند بازیگر محدود توزیع شده (سناریو کوهها) یا بازیگران متعددی دارد
که هریک به نوبه خود سهمی در آن دارند (سناریو اقیانوسها). سناریو
اقیانوسها دنیایی را ترسیم میکند که نیروهای بازار و جامعه مدنی آن را
شکل دادهاند. افکار عمومی جلوی رشد فناوریهای انرژیهای فسیلی، ازجمله
گاز طبیعی را میگیرد و رفتهرفته استفاده از زغالسنگ نیز به پایان
میرسد. بازار رقابتی است و حتی برخی از بازیگران با یکدیگر همکاری سازنده
میکنند تا رشد بهتری داشته باشند. از سوی دیگر، سناریو کوهها دنیایی را
ترسیم میکند که سیاستهای دولتی بهشدت تعیینکننده مسیر اجتماع، انرژی و
محیطزیست خواهند بود. قدرت در میان چند قطب بزرگ تقسیم شده و فضای رقابت
پویا وجود ندارد. بازیگران فرعی زیرمجموعه یکی از بازیگران اصلی فعالیت
کرده و تحت سلطه آنها خواهند بود. رشد فناوریها و محصولات براساس منافع،
خواست قدرتها و بازیگران اصلی اتفاق میافتد.
سناریو اقیانوسها
توزیع قدرت، گسترده و در کل دنیا پخش شده است.
سازش میان قدرتهای کوچک و همکاریهای مشترک، جریان اصلی دنیا شده و بهرهوری اقتصادی دچار موج عظیمی از اصلاحات شده است.
با وجود انسجام اجتماعی، گهگاه فرسایشهایی بهوجود میآید.
عکسالعمل به نیروهای بازار اولویت بالاتری دارد.
قیمت بالای سوخت، بهرهبرداری از سوختهای تازه را به دنبال خواهد داشت.
انرژی خورشید در اواخر سده، جایگزین سوختهای فسیلی میشود.
سناریو کوهها
جهانی که قدرت در آن قفل شده و تنها در اختیار چند قدرتمند ذینفوذ است.
بهترین دستاورد آن ثبات است؛ چراکه قدرتمندان، همه منابع دنیا را در اختیار خود گرفتهاند و به نفع خود بهرهبرداری میکنند.
فضایی شکل گرفته که اقتصاد پویا جایی در آن ندارد و خفقان اجتماعی بر دنیا سایه افکنده است.
گاز طبیعی ستون فقرات سیستم تأمین انرژی جهانی خواهد بود.
گاز طبیعی جایگزین زغالسنگ شده و جذب کربن و فناوریهای ذخیرهسازی، پیشرفت چشمگیری دارد.
برای درک بهتر این دو سناریو، شرکت «شل» سه تناقض خوشبختی (Prosperity)،
تناقض ارتباط (Connectivity) تناقض رهبری (Leadership) و در دنیای امروز را
مطرح میکند. تناقض خوشبختی یعنی دنیا میخواهد تولید را افزایش دهد، رشد
بهرهوری داشته باشد و درآمد همه انسانها افزایش یابد، اما از سوی دیگر
انتظارات انسانها با رشد رفاه آنها رو به فزونی است و مشکلاتی برای آینده
منابع و نسلهای بعد ایجاد میشود. براساس تحلیلهای سازمان ملل و شل، تا
سال ٢٠٣٠ بین ٤٠ تا ٥٠ درصد آب، غذا و انرژی بیشتر نیاز خواهیم داشت و این
تناقض همان مسئله محیطزیست و انرژی است که آمریکا بر سر آن، با
رویکارآمدن ترامپ، دستوپنجه نرم میکند. تناقض ارتباط یعنی با گسترش
زیرساختهای ارتباطی و اینترنت، خلاقیت و نوآوری افراد گسترش مییابد، اما
حقوق مالکیت معنوی به خطر میافتد. از یک سو فردی میتواند با کامپیوترش
کسبوکار ایجاد کند و از سوی دیگر فردی دیگر به یک هکر تبدیل شود و
مشکلاتی را برای شرکتهای بزرگ یا دولتها ایجاد کند؛ این تناقض همان
مشکلات داعش، اینترنت و امنیت سایبری آمریکاست که «ترامپ» درباره آن نظر
خاصی دارد و دموکراتها نظری دیگر. و تناقض رهبری یعنی با فنیتر و بزرگتر
شدن مسائل اجتماعی، کار برای دولتها نیز سختتر میشود و نمیتوانند،
فارغ از کسبوکارها یا بخشهای دیگر جامعه، آن مسائل را حل کنند و این همان
مشکل «ترامپ» با شرکت اپل است که اطلاعات کاربر گوشی را میخواهد و اپل
مقاومت میکند. گسترش مؤلفههای جهانیسازی به سختترشدن کار دولتها
میانجامد و با نیاز بیشتر به راهکارهای بلندمدت اجتماعی، تمایل برای
ازخودگذشتگیهای فردی و کوتاهمدت کمتر میشود. اینکه دنیا به کدام سمت
میرود، مسئلهای ساده، واضح یا قطعی نیست. ارزش سناریوها نیز در همین است
که نتوان بهراحتی گفت کدام یک بر دیگری ارجح است یا احتمال وقوع بیشتری
دارد.
«ترامپ» به کدام سو میرود؟
به نظر میرسد آنچه آقای «ترامپ» در سر دارد، تحقق سناریو کوهها در دنیا
را تقویت میکند. «ترامپ» سیاستهای حوزه علم، فناوری و نوآوری دولتش را
بهطور دقیق و مشخص اعلام نکرده و شاید تنها در ارتباط با ساخت و تولید تا
حدودی موضعگیری صریح کرده که ترجیحش بر نگاه و نگرشهای ساخت و تولید سنتی
است. او چندین بار گفته که تولیدات برندهای آمریکایی باید در خود آمریکا
انجام شود و این به تعبیر برخی تحلیلگران، با روند جهانیسازی تناقض دارد.
به هر ترتیب، کنار هم قراردادن اظهارنظرهای وی در ارتباط با علم، فناوری و
شرکتهای فناورانه تا به امروز، مؤید تحقق گزارههای سناریو کوههای شرکت
شل است. در سناریو کوهها، همکاریهای بینالمللی علمی و فناورانه افق
روشنی ندارد و به نظر میرسد که نرخ رشد علم و فناوری نسبت به سناریو
اقیانوسها کمتر باشد.